اخلاق/ اخلاق در خانه/جلد دوم/ جلسه نهم


انسان دو نحوه خطورات دارد. يك نحوه مربوط به خدا است و آن بُعد رحماني انسان است؛ كه به آن الهامات رحماني و وحي مي‌گويند. افرادي كه رابطه با خدايشان محكم باشد؛ از اين نحوه خطورات زياد دارند. يعني در حالي كه ملائكه را نمي‌بيند اما ملائكه به طوري كه اين نفهمد، به نحو خطور، حقيقت را در دل او مي‌اندازد. از نظر قرآن و روايات به خوبي استفاده مي‌كنيم كه مؤمن الهام دارد. راه واقعي را ملائكه به مؤمن نشان مي‌‌‌دهند. اگر رابطه با خدايش محكم باشد، مي‌تواند به خودي خود راه را پيدا كند. و به اين الهام در قرآن شريف هدايت گفته شده است. يعني عنايت خاصّ خدا. در اول سوره ی بقره مي‌فرمايد:

(بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحيمِ المَ ـ ذلِكَ الْكِتابُ لا رَيْبَ فيه هُديً لِلْمُتَّقينَ)

اين قرآن، كه شكّ و شبهه‌اي در او نيست، افراد با تقوي را هدايت مي‌كند. در همين سوره مي‌فرمايد: «هُديً لِلنّاسِ»[1] يعني قرآن هادي است براي همه.

(اِنّا هَدَيْناهُ السَّبِيلَ اِمّا شاكِراً وَ اِمّا كَفُوراً)[2]

پيامبر آمده براي هدايت همه. اما اين هدايتي كه در اول سوره ی بقره گفته شد، يعني الهام. يعني عنايت خاصّ خدا. در جاي ديگر مي‌فرمايد:

(قَدْ جآءَكُمْ مِنَ اللهِ نُورٌ و كِتابٌ مُبينٌ يَهْدي بِهِ اللهُ مَنِ اتَّبَعَ رِضْوانَهُ سُبُلَ السَّلامِ وَ يُخْرِجُهُمْ مِنَ الظُّلُماتِ اِلَي النُّورِ بِاِذْنِه وَ يَهْديهِمْ اِلي صِراطٍ مُسْتَقيمٍ)[3]

خدا به واسطه ی اين قرآن، راههاي سلامتي را به انسان نشان مي‌دهد. اما نه به همه، بلكه به افرادي كه خدا از آنها راضي باشد. به افرادي كه دست عنايت خدا روي سرشان باشد. از ظلمتها آنها را به نور مي‌كشاند؛ و نور خدا در دلشان جلوه‌گر مي‌شود. «وَ يَهْديهِمْ اِلي صِراطٍ مُسْتَقيمٍ» راه راست، آن راهي كه منجر به بهشت مي‌شود، را خداوند به واسطه ی قرآن، به اينها نشان مي‌دهد. نظير اين دو آيه‌اي كه خواندم در قرآن زياد است كه مؤمن الهام دارد. مؤمن يك خطوراتي دارد كه به واسطه ی آن خطورات مي‌تواند حقّ را از باطل و باطل را از حقّ تميز بدهد. به قول قرآن مي‌تواند راههاي سلامتي را پيدا كند.

معمولاً اينطور افراد در بن‌‌بست‌ها نمي‌مانند. هر چه رابطه ی با خدا بيشتر باشد، اين الهامات بيشتر است. امام سجّاد(ع) به زينب مظلومه(ع) فرمود:

«اَنْتِ بِحَمْدِ اللهِ عالِمَةٌ غَيْرُ مُعَلَّمَةٍ وَ فَهِمَةٌ غَيْرُ مَفَهَّمَةٍ»[4]

زينب جان! تو يك عالِمي هستي كه معلّم نديدي و يك فهميده‌اي هستي كه كس چيزي ياد تو نداده است. يعني اگر به مقامهائي رسيده‌اي، به واسطه ی تجلّي نور خداست؛ به واسطه ی خطورات از عالم غيب و از طرف رحمن بر تو است. اين راجع به مؤمن.

 

 

 

 

پي نوشت ها:

 

[1]. سوره ی بقره، آيه ی 185.

[2]. سوره ی دهر، آيه ی 3.

[3]. سوره ی مائده، آيات 15 و 16.

[4]. احتجاج طبرسي، صفحه ی 166.